قطره‌ی اشکم که از چشم خدا افتاده‌ام...

قطره‌ی اشکم که از چشم خدا افتاده‌ام
جايم اين‌جا نيست پس اين‌جا چرا افتاده‌ام

نام من عشق است، اما از سر درماندگی
گير #يک_مُشت_آدم_پرادعا افتاده‌ام

برکه‌ای خشکم که دريا نيشخندم می‌زند
سال‌ها از مادرم باران دور افتاده‌ام

شاه بیت خلقتم، اما نمی‌دانم چرا
مُهر ذلت خورده در شهر شما افتاده‌ام؟

هم‌چو يک شعری که تنها مَطلعش را گفته‌اند
کنج يک دفتر به حال خود رها افتاده‌ام

من زمين خوردم کسی دست محبت رو نکرد
مثل يک لبخندِ زير دست و پا افتاده‌ام

هيچ‌کس اين‌جا به فکر نان روز بعد نيست
گويیا در شهرِ آدمخوارها افتاده‌ام

#شيفت_شب
دیدگاه ها (۱)

از شیرین‌ترین عکس‌های #پدر_فرزندی#روز_پدر_مبارک

عاشق شوید!

علمني حبكِ أن أحزن

دارک مود ویسگون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط